آشنایی با عرفان کاذب اوشو
امروزه یکی از مسائل مهمی که افراد باید در باره ی آن اطلاعات درستی داشته باشند مبحث فرقه های نوظهور و عرفان های کاذب است. محققان معتقدند که عصر جدید عصر معنویت و بازگشت بشر به دین است. به همین دلیل گرایش های معنوی شدیدی در میان مردم دنیا مشاهده می شود، تمایل درونی انسان ها از یک سو و خسته شدن از مکتب های ماتریالیستی و فرهنگ های مادی از سوی دیگر آنها را به سوی مکاتب معنوی سوق داده است. یکی از فرقه های نوظهور کاذب و به تعبیر بعضی، معنویت نو بنیاد که فاقد معنویت است فرقه «اوشو» نام دارد.
اوشو به معنای کسی است که در دریا غرق و فانی شده است و لقبی است که بنیانگذار این فرقه در اواخر عمر برای خود انتخاب کرد.
برای اینکه بیشتر درباره ی آن بدانید حتما ادامه مطلب را مطالعه کنید.
اُشُو کیست؟

“راجنيش چاندرا موهان” كه بعدها نام “اوشو” را برای خود برگزيد، از فيلسوفان هندی است.
بعد از درگذشت پدربزرگ مادری اش، فشار زيادی بر او وارد شد و به گفته خودش باعث شد دنيای جديدی در برابرش گشوده شود.
و بعد وارد دانشگاه ساغر هند شد و مدرك فلسفه را اخذ كرد و نه سال در دانشگاه جبال پور هند تدريس كرد.
اما بعد از دو دهه كار فلسفی به ناگاه نظراتش در خصوص فلسفه تغيير يافت.
اوشو در خصوص دوران تحصيلی خود می گويد آموزش هايی كه ديده مزخرف و زشت بوده است!
وی در تمام مدت تحصیل، دست از ناسازگاری و دردسرآفرینی در مدرسه برنداشت و در سن 21 سالگی در او حالتی اشراق گونه به وجود آمده و باعث شد که نیروی جدیدی در او خلق شود.
او در سال 1974 در پونای هندوستان، مرکزی را جهت مراقبه تاسیس کرد که هنوز هم وجود دارد.
اوشو در سال 1981 برای معالجه به آمریکا سفر می کند؛ در این سفر عده ای از حامیانش با هدیه دادن ده ها میلیون دلار، منطقه وسیعی را در اورگون آمریکا برای او خریداری می کنند که وسعت آن چند هکتار بوده و در آن منطقه شهری به نام راجنیش را برای او می سازند.
شهر راجنیش، که در آن اوشو آزادی جنسی را آزاد میکند و زنان و مردان بسیاری آن آزادی را به نمایش میگذارند!
عجیبتر اینکه پیروان این انسان شهوت پرست 90 ماشین رولزرویس مخصوص را که بعضی از قسمتهای آنها از طلا بوده را خریده و او هر روز یکی از این ماشینها را سوار شده و از میان هواداران خود عبور می کند.
از رئیس تشریفات او میپرسند که چرا استاد نود ماشین دارد؟
او میگوید:« اوشو ماشین سواری را دوست دارد و از اینکه هر روز یک ماشین را عوض میکند لذت میبرد و به همین دلیل تصمیم گرفتهایم برای او 365 رولز رویس بخریم تا هر روز با یک وسیله حرکت کند.»
اُشُو در سال 1990 از دنیا می رود و بنا بر گزارشهای غیر رسمی هماکنون محل اصلی تجمع هواداران اوشو، شهر پونای هند است.
فضاهای مجازی و رسانهها در گسترش تفکرات این فرد نقش اساسی ایفا کرده و کوشیدهاند با تعابیری همچون پیامبر قرن بیستم و یا خدای قرن بیستم بر استمرار حرکت انحرافی او و پیروانش قوت بخشند.
دوران کودکی اوشو طبق آنچه خودش در کتاب “اینک برکهای کهن“ آورده، همراه با روحیه عصیانگری و سرکشی بوده است.
اوشو با وجود تدريس و تحصيل هرگز دست به قلم نبرد و به تاليف نپرداخت، بلكه از آنجا كه سخنران ماهری بود برای جذب بيشتر طرفداران خود جلسات سخنرانی متعددی برقرار نمود و ديدگاههای خود را در غالب سخنرانی ارائه نمود.
و بعدها اين سخنرانیها در كتابهايی به چاپ رسيد و به دست طرفدارانش رسيد.
گرایش غربیها به اوشو: بحران تشخیص معنویت واقعی
یکی از جنبههای قابل توجه در گسترش فرقه اوشو، جذب گسترده پیروان از جوامع غربی، بهویژه مسیحیان است. بسیاری از این افراد که از دین سنتی دلزده یا از پوچی فضای سکولار خسته شده بودند، در جستجوی معنا به سوی آموزههای اوشو گرایش یافتند. اما آنچه بهعنوان راهی به سوی آزادی درونی معرفی میشد، در واقع پذیرش نوعی فرقهگرایی مبتنی بر لذتگرایی فردی بود. این پدیده، نمایانگر بحران معنویت در غرب است؛ جایی که عطش برای تعالی معنوی، بهجای ریشهیابی در وحی الهی، در دامن شخصیتهایی کاریزماتیک میافتد که آزادی را بدون مسئولیت وعده میدهند. ردّ اصول اخلاقی مسیحیت و پذیرش دیدگاههای متضاد و بعضاً فاسد اوشو، بیانگر خلأ معنوی عمیقی است که بسیاری از غربیان با آن مواجهاند. نفوذ جهانی معنویتهای کاذب همچون فرقه اوشو، لزوم بازگشت به ایمان حقیقی و شناخت سره از ناسره در حوزه معنویت را بیش از پیش نمایان میکند.
نقد دیدگاه اوشو
از نکاتی که در دیدگاههای اوشو دیده میشود مقابله با ادیان آسمانی است.
اصولا رهبران فرقهها و جنبشهای نوظهور خود را برای مقابله با وضع موجود و به نوعی مقابله با دینهای آسمانی میدانند و میخواهند تفکرات خود را جایگزین برنامههای الهی قرار دهند.
اوشو به ساحت انبیاء به خصوص پیامبر اسلام جسارت کرده است.
مطلبی را که امروز ملحدانی همچو اوشو به آن پرداختهاند که حضرت رسول نعوذ بالله دیوانه است، همان سخن کافران زمان رسول خدا است که قرآن بشدت با آنها مقابله نموده است.
آنها پیامبر را شاعر میخواندند.
چون سخنانش چنان در دلها نفوذ داشت و عواطف انسانها را همراه خود میبرد که گویی موزون ترین اشعار را میسراید در حالی که گفتار آن حضرت هرگز شعر نبود و مجنونش میخواندند چون رنگ محیط به خود نمیگرفت و در برابر عقاید خرافی انبوه متعصبان لجوج، ایستاده بود، کاری که از نظر تودههای گمراه یک عمل جنون آمیز در حالی که بزرگترین افتخار پیامبر این بود که تسلیم این شرایط نبود.

اگر اوشو و حامیانش، خرافاتی را که در غالب عرفان، امروز به بشریت القا میکنند، در زمان رسول خدا مطرح میکردند پیامبر اسلام با شدن هر چه تمامتر در برابر آنها میایستاد و نمیگذاشت افکار عمومی را به انحراف بکشانند.
افزون بر آن، در عبارات نقل شده از اوشو به پیامبر، تهمت خودکشی را میزند، چیزی که امروز در میان بعضی از حامیان و گروندگان جنبشهای نو پدید علناً ترویج میگردد، مگر میشود اول شخص اسلام که برای نجات بشریت از طرف خدا آمده است خود مروج خود کشی باشد؟
اوشو همانند بسیاری از رهبران فرقههای نو ظهور مدعی است که باید از شریعت دوری کرد. از نظر اوشو شریعت پوسته بیرونی مذهب است و معنای عوام گرایی دارد و تاثیری در انسان ایجاد نمیکند!
و در ادعایی عجیب میگوید شریعت سطح اول مذهب است و فقط تا زمانی کارایی دارد که صاحب آن مذهب زنده است و با مرگ او شریعت میمیرد.
با اینکه نگاه انحرافی اوشو شریعت را پوسته بیرونی مذهب میداند، خود اُشُو برای برنامه انحرافی خود مراقبههایی را مطرح میکند که همه آنها به نوعی دستورالعمل تلقی میشوند و تخطی از آنها را جایز نمیداند.
و حال آنکه اگر شریعت و دستورالعملها پوسته بیرونی باشد در اجرا نکردن آنها، نباید اشکالی به وجود آید، و این تناقض بطلان حرف اُشُو را ثابت میکند.
افزون بر این انجام دستورات اسلام الهی است و سعادتمندی انسان را به ارمغان میآورد در حالی که فرقه نوظهور اُشُو تنها انسانها را به گرایشهای شهوانی دعوت می کند.
در این مقاله از فرقه های نوظهور و عرفان های کاذب به آشنایی با اوشو و دیدگاه آن پرداختیم در مقالات دیگر از فرقه های نوظهور و عرفان های کاذب به شاخه هایی دیگر از این فرقه ها میپردازیم.
منبع:
فرقههای نوظهور، حمید نگارش، ص ۳۱ و ۳۲ تا ص ۳۶





