پلورالیسم دینی
واکنش فرامدرن درمقابله با طرز تفکر مدرنیته نقش اساسی معنویت را در تعریف هویت به رسمیت میشناسد و تفکیک خودسرانه زندگی مردم را به دو عرصه خصوصی و عمومی سکولار و مقدس به چالش میکشد. از بحرانهای عصر حاضر احساس پوچی، سرگردانی، بیهدفی است یافتههای پژوهش نشان میدهد که این امر علت اصلی در ظهور ادیان نوپدید و بروز هم توان بحث پلورالیزم دینی می باشد.
پلورالیزم:
معنای چندگانگی، کثرت گرایی است. از آنجا که هر مکتبی قرائت خاصی از پلورالیزم دینی دارد. می توان برای پلورالیزم دینی تعریف جامع و مانعی بیان نمود، اما معنای امروزی آن این است که حق مطلق نجات و رستگاری را منحصر در یک دین و مذهب و پیروی از یک شریعت و آیین ندانیم. بلکه معتقد شویم که حقیقت مطلق مشترک میان همه ادیان است و آیینهای مختلف در واقع جلوههای گوناگون حق مطلق اند در نتیجه پیروان تمام ادیان و مذاهب به هدایت و نجات دست یابند.
هویت دینی:
در عصر حاضر هویت باز نمایی از ویژگیها، امتیازات، کاستیها، تواناییها و وجوه تمایز از دیگران است اما نه افراد و نه جوامع حیثیتهای بسیط و تغییر ناپذیری نیستند.
بنابراین هویتها در حال شدن و تغییر است، در واقع هویت تحت تاثیر ارتباطات جهانی میشود از پدیدههای دوردست اثر می پذیرد هر یک از ما افرادی را میشناسیم، که با هر نسیمی دگرگون می شوند و تغییر میکنند به عبارتی آنها ثبات ندارند و در وجود خودشان زندگی نمیکنند در برخی از مراحل زندگی دچار سرگردانی می شوند .
با هر کسی همنشین میشود رنگ و بوی او را میگیرد و در وجود خود شخصیت مستقل احساس نمیکنند. از این رو همیشه سعی میکنند با تکیه به هر چیز گذرا خود را از این حالت بحرانی نجات بدهند، در واقع این گونه افراد دچار بحران هویت هستند.
در عصر جدید هویت دینی (اسلام)می تواند پاسخگوی نیاز انسان باشد.
مبارزه با خرافه :
اوشو گناه را ساخته و پرداخته روحانیون به منظور تسلط بر تودهها می داند و می گوید :(گناه از قدیمیترین ترفندها برای سلطه مردم است آنها به تو احساس گناه ایجاد میکند آنها ایدههای بس احمقانه به خوردت می دهند که قادر به محقق ساختن آنها نیستی سپس گناه به وجود میآید و همین که گناه به وجود آمد تو به دام افتادهای گناه راز کاسبی همه به اصطلاح ادیان تثبیت شده است).
با توجه به شرط عقل( خرافه) موجب دوری انسان از واقعیت است،به عبارت دیگر بزرگترین مانع به واقعیت وجود خرافه و خرافه پرستی است.از این رو پیامبران ادیان توحیدی همواره با آن مخالف بودهاند.
در انواع تعالیم عرفان های نوظهور میتوان نمونههای فراوانی از خرافه گویی را یافت، به طور مثال در فرقه اکنکار به قدری فراوان است که نفی خرافه به معنای نفی تعالیم اساسی آنان است. بنابراین در عرفان اکنکار فراکنی صورت میگیرد. اما آنچه مهم است پرداختن به ادعاهای بدون دلیل که در تعالیم اکنکار به عنوان جنبش نوظهور دینی ظاهر میشود شامل:
- ۱- اساتید اکنکار از تمام انسانهایی که در طول تاریخ خدمتی به نوع بشر کردهاند برتر و والاتر هستند.
۲-هر کس در طول تاریخ خدمتی کرده نوآموز تعالیم اکنکار بوده است.
۳- اکنکار تنها راه وصول حقیقت و تنها مسیر رسیدن به سعادت و معنویت است.
۴- تمام ادیان و مذاهب از اکنکار نشأت گرفته است.
گمان پال توعیچل، اکنکار به عنوان محوری عمل میکند که پرههای آن منتهی به چرخی میشوند موسوم به چرخه زندگی. این چرخ نشان میدهد که چگونه ادیان اصلی جهان از اکنکار سرچشمه گرفتهاند. این چرخ ۱۲ پره دارد که عبارتند از:
آنیمیسم، هندوئیسم, اسلام, مسیحیت, شنتوئیسم ,بودیسم, تا اویسم, جانیسم, دین زرتشت, مکاتب اسرار و صوفیگری.
همچنین دالایی لاما می گوید:
ممکن است کسی با اعتقاد به خدا به آرامش برسد و دیگری با انکار خدا هر کدام باید داروی مورد نیاز خود را انتخاب کند دالایی لاما از کسانی است که در ظاهر به (کثرت گرایی عرفانی) اعتقاد دارد آن را تبلیغ میکند.
و در روش سای بابا نیز کثرت گرایی عرفانی تبلیغ میشود او میگوید همه ادیان حق اند و هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
هرچند دین خود ساخته خود را کاملترین آنها میداند بدین صورت می بینیم که بر خلاف حقیقت جویی در عرفانهای نوظهور حقیقت به فراموشی سپرده شده است. و جایگزین آن باطل و تحیر در ظلمات است به جای آنکه حرکت به سوی حقیقت و نور باشد.
می توان نتیجه گرفت که از بحرانهای عصر حاضر احساس پوچی و سرگردانی بیهدفی است به همین دلیل جنگها رو به فزونی و قتل و خودکشی هر روز بیشتر میشود علت اصلی آن ظهور ادیان نوپدید و بروز هم توان بحث پلورالیزم دینی میباشد.
مفهوم عرفان:
در میان مردم آن را با آثار خروجی آن تعریف میکند مثلاً انجام کارهای خارقالعاده, مکاشفات, غیب گویی و انجام اعمال شاقه عبادی را عرفان میدانند .و عارف کسی هست که از زندگی و امور دنیوی فاصله میگیرد و از عالم غیب زیاد میداند.
عرفان های خدا محور اما شرک آمیز
عرفانهای هندی و نیز برخی عرفانهای مسیحی مصداق عرفانهای خدا محور ولی شرک آمیز اند عرفانهای هندی برگرفته از آیین هندو به ویژه اوپانیشادها هستند آیین هندوئیسم از اول تاکنون دچار تحولات فراوانی شده از قبیل:
آیین ودا, برهمن, هندو ,بودا و غیره. اساس تعالیم عرفان هندوها این است که واقعیت درونی آدمی مساوی با قادر مطلق است.
اوشو نامدارترین عارف معاصر هندی خدا را در حد یک تصور احساس و تجربه تنزل میدهد:
خدای من حتی یه شخص نیست بلکه یک حضور است خدای من یک چیز عینی اینجا و آنجا نیست خدای من همان ذهنیت است اینجا خداوند یک شخص نیست بلکه تنها تجربهای ایست که تمام هستی را به پدیده زنده مبدل میسازد.
اکنکارجهان را دوازده طبقه میکند و مدعی است هر طبقه خدای مخصوص به خود را دارد اکنکار خدایی که در ادیان آسمانی چون اسلام ،مسیحیت و یهود معرفی میشود را خدای سطح پایین میداند و معتقد است این ادیان دستشان از خدای طبقات بالاتر محروم است.
عرفان طبیعت محور
معنویت طبیعتگرا ریشه در اعتقادات سرخ پوستان بومی آمریکا و نیز آیین شمن دارد ضمیمه اصلی شمنیسم عبادت طبیعتی است، که به عنوان علیت اصلی و نه وجود عرفی منظور نظر قرار گرفتهاند. آیین شمنیسم نوعی سحر و جادوست که پیروان آن اعتقاد دارند که نیروها با نفوس نامرئی در جهان مادی ساری و جاری است و در زندگی موجودات زنده موثرند عرفان سرخپوستی ساحری که توسط کاستاندا تبلیغ شده از نوع عرفانهای طبیعتگرا است.
نکته مهم هدف هر عرفانی متناسب با موضوعی است که برای عرفان بیان شد مثلاً هدف عرفان خدا محور خداییست هدف عرفان انسان محور انسان و کشف آرامش انسان است و هدف عرفان شیطان محور ارتباط با شیاطین و کسب قدرت شیطانی و جنی است.
یکی از روشهای پرطرفدار در عرفان های نوظهور روش خلسه مدیتیشن یوگا و تمرکز است.
- ۱- خلسه یعنی بیرون آمدن از خود به نوعی جهیدن در وضع عالیتر اطلاق میشود.
۲-مدیتیشن تمرکز مناسبتر است اهل مدیتیشن با تمرکز میتوان با جریان کل عالم متحد شد.
۳- یوگا عمل حبس و ضبط نفس برای تسلط بر بدن و نفس است اهل یوگا میگویند با این کار روزنههای حواس مسدود و موجب آرامش ذهن میشود.
بطورکلی فرقه های فعال در ایران به سه دسته تقسیم میشود:
- ۱-عرفانهایی که مدعی دین جدیدی هستند مثل سای بابا رام الله، اوشو و اکنکار
۲- عرفانهای غیر دینی مثل ساحری یا جادو و عرفان پائلو، فالون دانا و مدیتیشن متعالی
۳-عرفانهایی که منشا دینی دارند مانند مسیحیت و یهودیت
اوشو
اوشو از عرفانهای نوظهور فعال در کشورمان است.
تعالیم اوشو در بسیاری از موارد کاملاً متاثر از فرهنگ و تمدن غرب و لیبرالیسم در همه ابعاد آن است. تفاوت آن با غرب این است که اوشو بیبند باری و هرزگیهای جنسی را انگیزه معنویت و عرفان ترویج میدهد. اوشو به شدت به نفس میتازد و میگوید:
نفس برای انسان و برای رشد همانند سم است این سم هیاهو و تضاد مربوط به عالم بیرون است باید به عالم درون نفوذ کرد و بهترین راه برای بیخود شدن و به عمق درون رسیدن رقص و پایکوبی در حد افراط است.
از آنجایی که اوشو شریعت را نوعی عوام گرایی میداند، فقه را به سخره گرفته و ادعا میکند که فقیهان مردم را فریب میدهند؛ اما از پی این همه نفی تنها چیزی که ثابت میشود عشق است. آن هم عشق زمینی و خاکی که در نهایت به شهوت و رابطه جنسی طولانی مدت میانجامد. از جمله عرفانهای فعال در ایران یوگاست. در یوگا این اعتقاد وجود دارد که کیهان از انرژی یکپارچهای تشکیل شده و در بدن انسان این انرژی وجود دارد این انرژیهای خفته را با راهکارهایی از قبیل موسیقی درمانی، سنگ درمانی، رنگ درمانی و میتوان بیدار کرد.
نتیجهگیری
تاثیر عرفانهای نوپدید آموزه ها و گسترش عقاید عرفانهای نوپدید در رواج بیحجابی و بیبندوباری در سالهای اخیر در تهران نقش داشته است برای مثال:
۱- لباس و آرایش نامناسب برخی از جوانان در خیابانها
۲-عرفانهای نوپدید در مجالس زنان را به بیبندوباری و عریان نمایی ترغیب میکند.
۳- زنانی که پیرو عرفانهای نوپدید هستند،رعایت حجاب را یک اصل واجب مذهبی نمیدانند.
۴- روابط آزاد زن و مرد و برقراری رابطه جنسی از سوی عرفانهای نوپدید اشاعه میشود.
۵-زنان و مردان جرایم جنسی آزاد و بی قید و بند را مورد احترام میدانند.
۶- مصرف مشروبات الکلی ، مواد مخدر لهو و ،لعب، پارتی ها و… به واسطه چنین عرفان هایی رواج بیشتری پیدا کرده اند.
منابع:
پلورالیزم دینی در آینه عرفان های نوپدید معناگرا، محمدرضا ناصری زاده، اخلاق، نشریه تأمل، پاییز و زمستان ۱۳۹۵، سال اول – شماره۲
نسبت مبنایی معنویتهای نوظهور با معنویت دینی، مسلم گریوانی، فلسفه و کلام، نشریه آموزه های نوین کلامی، پاییز و زمستان ۱۳۹۷ – شماره ۳
نقش عرفان های نوپدید بر امنیت اخلاقی، محمدحسن قدرت آبادی؛ رضا عبدالرحمانی؛ یوسف پیری، علوم اجتماعی، نشریه پژوهش های اطلاعاتی و جنایی، تابستان ۱۳۹۲، سال هشتم – شماره ۲، علمی-پژوهشی/ISC