آیا مهدویت یکی از نیازهای مهم امروز ماست؟
در ابتدای بحث درباره مهدویت این سؤال مهم مطرح است که با وجود علوم و فنون مختلف، بحث کردن در موضوع مهدویت چه ضرورتی دارد؟ آیا این بحث، یک بحث فرعی است یا جزء مباحث و اصلی زندگی است؟ آیا سخن از مهدویت، نیازی از نیازهای مهم امروز ماست و میتواند تحولی اساسی در زندگی ما ایجاد کند؟
روشن است که شناخت ضرورت و بایستگی این موضوع، سبب تقویت انگیزه و نشاط در پی گیری این بحث و به کارگیری تمام امکانات مادی و معنوی در جهت ترویج این عقیده و راهبرد اساسی زندگی خواهد شد ما مدعی هستیم که بر اساس متون دینی، امامت و مهدویت، هویت اصلی و اساسی مسلمین است و به همین دلیل در رأس توصیههای پیامبر عظيمالشأن اسلام بوده است. امامت، اصلی است که در راستای اصول مهم دین، یعنی توحید و نبوت طرح شده و مکمل و متمم آن اصول است.
بجاست در این مجال ضرورت پرداختن به بحث مهدویت را در ابعاد گوناگون بررسی کنیم:
یک. بُعد اعتقادی
بدون شک، اعتقاد رکن اصلی شخصیت انسان است که اعمال و رفتار آدمی را شکل میدهد؛ به همین دلیل انبیای الهی در جهت اصلاح عقاید انسان کوشیدند. در اسلام، مردم به اعتقاد به خدا و پیامبر و سپس جانشینان پیامبر دعوت شدهاند و امام مهدی(عج) آخرین جانشین رسول خداست که هر مسلمانی مکلف است پس از شناخت او امامتش را بپذیرد و مطیع او باشد.
در متون دینی معرفت امام جایگاه بسیار مهمی دارد و اساس سعادت دنیا و آخرت دانسته شده است:
قرآن کریم می فرماید:
يَوْمَ تَدْعُوا كُلَّ أُناس بإمامهم:
روز قیامت هر گروهی را با امام و پیشوای خود فرا میخوانیم.
و پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة ؛
هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته است، به مرگ جاهلیت مرده است.
امام حسین(ع) نیز در پاسخ کسی که پرسید: «[راه] معرفت خدا چیست؟» فرمود:
[راه] شناخت خدا و [اطاعت از او] این است که مردم هر زمان، امام زمان خود را – که اطاعتش بر آنها واجب است – بشناسند.
این همه تأکید بر اعتقاد به امام و لزوم شناختن او برای این است که پس از پیامبر خدا، “امام” راه مستقیم الهی است هر کس بخواهد به خدا ایمان داشته باشد و از او اطاعت کند، باید از امام زمانش فرمان برد و لازمه اطاعت، شناختن امام و پذیرفتن امامت اوست.
امام باقر(ع) میفرماید:
لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعرف اللهَ وَرَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةُ كُلُّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يُرَدُّ إِلَيْهِ وَ يُسَلَّمَ لَه :
هیچ بندهای مؤمن نیست، مگر اینکه خدا و رسول او و همه امامان و امام زمانش را بشناسد و [همه امور را] به او برگرداند و تسلیم [امر] او باشد.
به دلیل همین اهمیت و لزوم معرفت است که اهل بیت(ع) سفارش کردهاند که «معرفت» را از خدا بخواهید.
اللهم عرفنى حجتك فانك إن لم تعرفنى حجتك ضللت عن ديني
“خدایا! حجت خود را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی، از مسیر دین الهی، گمراه خواهم شد.”
نکته مهم دیگر، این است که «معرفت امام» مثل «ایمان به خدا»، مراتب و درجات مختلفی دارد و هر کس به اندازه شناخت و معرفتش از امامت امام، بهره میگیرد. روشن است که شناخت نام و نسب امام، کافی نیست؛ بلکه کمترین حد معرفت، آن است که شخص بداند امام، منصوب از طرف خداست که به وسیله پیامبر یا امام پیشین به مردم معرفی میشود. او برخوردار از دانش الهی و نه بشری و معصوم از هر گناه و خطایی است. اطاعت از او در تمام امور واجب و به منزله اطاعت از پیامبر و خداست.
دو. بُعد اجتماعی
مهدویت از نظر اجتماعی نیز اهمیت دارد؛ زیرا مهدویت نگاه روشن و امیدوارانه به آینده بشریت است. جامعهای که آرمانش رسیدن به مدینه فاضله مهدوی است، جامعهای امیدوار است و در پرتو دین، به حرکت و نشاط و پویایی، امید دارد و از یأس و نومیدی در امان خواهد بود.
نیز جامعهای که به آینده زیبا و آرمانی امیدوار است همین امروز به صلاح و اصلاح میپردازد و با ارزشهای اسلامی و انسانی احیا میشود. بدینسان مهدویت، بهترین عامل برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن و بسترسازی برای ترویج فضائل در افراد جامعه است؛ به ویژه که شناخت عمیق افراد نسبت به امام مهدی(عج) با افزایش عشق و محبت آنها، زمینه اطاعت از امام را بیشتر فراهم میکند.
همچنین جامعهای که به عدالت مهدوی دلبسته است و آرمانش تحقق عدالت در همه جهان و برچیده شدن ظلم و ستم از همه زمین است، حرکتی عدالتخواهانه را در پیش میگیرد و برای آن زمینهسازی میکند.
از همین جاست که حرکتهای با رویکرد عدالتطلبی و ظلمستیزی شکل میگیرد؛ چنان که انقلاب اسلامی ایران با هدف زمینهسازی برای حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) به راه افتاد و ملت با همین انگیزه و آرزو، تمام امکانات مادی و معنویاش را در مسیر انقلاب فدا کرد.
سه. بُعد سیاسی
بشر در طول تاریخ خود مکتبها و حکومتهای زیادی را تجربه کرده است؛ ولی در هیچ یک از آنها گمشده خود را که عدالت و صلح و امنیت است، پیدا نکرده و پیوسته در ناکامی و شکست قرار گرفته است. در دورههای اخیر کاپیتالیسم و کمونیسم نیز در پاسخگویی به نیازهای بشر، ناکام ماندند که نشانههای آن بحران اخلاقی و امنیتی است که به آن گرفتار شدهاند. حال تکلیف این بشر وامانده و سرگشته از ناکامیها و شعارهای بیعمل و نظارهگر سرابها چیست؟
امروز بشریت به دنبال اندیشه سیاسی دیگری است که ارزشهای انسانی را در آن بیابد و آن، اندیشه سیاسی اسلام و حکومت مهدوی است که در رأس آن شایستهترین مردم قرار گرفته است. نظریه مهدویت، یک اندیشه جهانی است و این اندیشه برای جهان و اداره آن، طرح و برنامه دارد. مهدویت در عرصه حکومت، دارای اهداف بلند و ارزشی است و حتی میتواند برای حکومت دینی در عصر غیبت، یک طرح راهبردی باشد.
به علاوه مهدویت از بعد سیاسی «نظام ولایت فقیه» را به عنوان نیابت از مهدی در زمان غیبت، طرح میکند و الگوی مناسبی از حکومت صالحان و نیکان را به جهانیان ارائه مینماید. این نظام سیاسی، تداوم نظام سیاسی مهدوی است و پذیرش و سر سپردن به فرمان ولی فقیه، در ادامه اطاعتپذیری از امام زمان(عج) است.
بنابراین مهدویت، ضامن شکلگیری یک نظام الهی به سرپرستی فقیه جامع شرایط است که حرکت جامعه اسلامی را در جهت آرمانهای قرآنی و مهدوی قرار داده، امت را برای فراهم کردن زمینههای ظهور مهدی(عج) و حکومت جهانی او بسیج میکند؛ چنان که در جریان انقلاب بزرگ خمینی کبیر، شاهد آن بودهایم.
چهار. بُعد تاریخی
مهدویت از بعد تاریخی، سابقهای طولانی دارد. تاریخ اسلام و مسلمین از همان آغاز با این موضوع گره خورده است. در روز بزرگ غدیر، پیامبر همگام با معرفی امام على(ع) به عنوان امام پس از خود، همه امامان و از جمله حضرت مهدی(عج) را معرفی کرد و ظهور او را به همگان بشارت داد. پس از آن، یک یک امامان از حضرت مهدی(عج) و ظهور او گفتند.
بنابراین برخلاف ادعای بعضی از گمراهان، مهدویت، سخن امروز و دیروز نیست؛ بلکه تاریخی به گسترده تاریخ اسلام دارد؛ پس بحث کردن درباره مهدویت، سخن گفتن درباره متن اسلام و قرآن و سنت پیامبراکرم(ص) است و مهدویت، حقیقتی است که همه تاریخ اسلام پشتوانه آن است.
نیز تاریخ طولانی شیعه و پیروان اهلبیت گواه است که بخش مهمی از هویت تشیع، مهدویت و انتظار ظهور مهدی(عج) بوده است؛ به ویژه در طول حدود دوازده قرن غیبت امام مهدی(عج) آثار علمی و عملی عالمان شیعه پیوسته در مسیر ترویج این حقیقت و تبيين موضوعات و مسائل آن بوده است.
پنج. بُعد فرهنگی
از مهمترین وظایف ما، گسترش فرهنگ مهدویت و زمینهسازی ظهور و فرج امـام است.
در این بخش باید راهبردی اساسی و روشن، پیش رو داشته باشیم که برخی از محورهای آن به شرح زیر است:
- تبیین و ترویج فرهنگ انتظار: انتظار به معنای آمادگی برای امر ظهور است. لازم است همه امکانات و تواناییهای جامعه در مسیر زمینهسازی و تحقق ظهور سازماندهی شود و همه عناصر مؤمن و منتظر فرج برای این هدف بزرگ بسيج شوند. شکلگیری چنین فرایندی به یک برنامه جامع و کامل نیاز دارد که اهداف یاد شده را در نظر بگیرد و مسیر روشنی را برای تحقق آنها ترسیم کند.
- آسیب شناسی: مهدویت، یک عقیده اسلامی و راهبرد اساسی برای پیشرفت همه جوامع بشری و به ویژه جامعه بزرگ اسلامی است. همه باید هوشیار باشند که برخی آسیبهای فرهنگی، سبب انحراف در عقاید و باورهای مردم نشود و مفاهیم بلند مهدوی را به معانی پست و فرودست نکشاند؛ برای نمونه، تفسیر غلط از انتظار مهدی(عج) یا تعیین وقت برای ظهور، آسیبهایی است که این مجموعه فرهنگی نجاتبخش را تهدید میکند و آثار ارزشمند و حیاتبخش آن را مخدوش مینماید. بنابراین همگان به ویژه متولیان فرهنگ جامعه باید مراقب انحرافات باشند و پیوسته مسیر صحیح را برای قشرهای مختلف بیان کنند.
- دشمن شناسی: دشمن از هر سلاحی استفاده میکند تا از رشد تفکر مهدویت در جامعه جلوگیری کند؛ به ویژه در این زمان با توجه به تنوع ابزارهای فرهنگی، این سیاست شیطانی با امکانات بیشتری دنبال میشود. سایتها وبلاگها، مجلات، کتب و حتی فیلمها و بازیهای کامپیوتری عرصهای است که دشمن برای تخریب فرهنگ مهدویت از آنها بهره میگیرد. معتقدان و منتظران مهدی(عج) باید بکوشند با شناخت عمیق از مهدویت از همین ابزار و در جهت مقابله با ترفندهای دشمن و خنثی سازی علمیات خرابکارانه مخالفان مهدویت بهترین بهره را ببرند.
منبع: نگین آفرینش یک، محمدامین بالادستیان محمدمهدی حائریپور مهدی یوسفیان، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، ص ۱۸ تا ۲۹