دسته‌بندی: شعر

۱۴۰۲-۰۳-۰۵

شعر منجی آمدنی ست

شعر مهدوی ـ منجی آمدنی ست ساحل چشم من از شوق به دريا زده است! چشم بسته به سرش، موج تماشا زده است! جمعه را سرمه كشيديم، مگر برگردی! با همان سيصد و فرسنگ نفر برگردی! زندگی نيست، ممات است تو را كم دارد! ديدنت ارزش آواره شدن هم دارد! از دل تنگ من، آيا…

۱۴۰۲-۰۳-۰۵

شعر راه ظهور

شعر مهدوی ـ راه ظهور تمام راه ظهور تو با گناه بستم دروغ گفته‌ام آقا كه منتظر هستم كسی به فكر شما نيست راست می‌گويم دعا برای تو بازيست راست می‌گويم اگرچه شهر برای شما چراغان است برای كشتن تو نيزه هم فراوان است من از سرودن شعر ظهور می‌ترسم دوباره بيعت و بعدش عبور…

۱۴۰۲-۰۳-۰۵

شعر سحر شد نیامدی

شعر مهدوی ـ سحر شد نیامدی دیده به راه ماند و سحر شد نیامدی چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی خسران زده کسی است که از یار غافل است بی تو دعا بدون اثر شد نیامدی از ما که منفعت نرسیده برای تو هر چه ز ما رسیده…

۱۴۰۲-۰۳-۰۵

شعر از داغ غم تو

شعر مهدوی ـ شعر از داغ غم تو كيست در كوچه دلواپسی‌ام جز غم تو پلک این پنجره خسته اگر باز شود آسمان با دل بى‏حوصله دمساز شود کیست در کوچه دلواپسى‏ام جز غم تو تا دمى با من غربت زده همراز شود بى تو اى همدم آبى‏تر از آهنگ طلوع! بشکند بالم اگر تشنه…

۱۴۰۲-۰۳-۰۵

شعر سر می‌رسد دوران انتظار

شعر مهدوی ـ سر می‌رسد دوران انتظار ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن کسی می‌آید از یک راه دور آهسته آهسته شبی هم می‌کند زینجا عبور آهسته آهسته غبار غربت از رخسار غمگین دور می‌سازد و ما را می‌کند غرق سرور آهسته آهسته دل دریایی ما را به دریا می‌برد روزی به سان ماهی…

۱۴۰۲-۰۳-۰۵

شعر ناچار به انتظار

شعر مهدوی ـ ناچار به انتظار بیا که آینه‌ی روزگار، زنگاری است بیا که زخم زبان‌های دوستان کاری است به انتظار نشستن در این زمانه‌ی یاس برای منتظران چاره نیست ناچاری است به ما مخند اگر شعرهای ساده‌ی ما قبول طبع شما نیست کوچه بازاری است چه قاب‌ها و چه تندیس‌های زرینی گرفته‌ایم به نامت…

۱۴۰۲-۰۲-۲۸

شعر نگاه کن مرا

شعر مهدوی ـ نگاه کن مرا مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست قطره شدم که راهی دریا کنی مرا پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا من آمدم که این گره ها وا شود همین! اصلا…