دلنوشته مهدوی ـ در انتظار تو هستم
آقا جان!
بحق کوچه وچادر خاکی بیا
بیا
که سید علی ما تنهاست و چاهی ندارد که غصه هایش را با او در میان بگذارد.
بیا و رأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمی اند.
ای پیدا ترین پنهان من!
تا تو بیایی مروارید چشمانم رابرای سلامتیت صدقه می دهم و برای آمدنت روزه سکوت می گیرم و با جام وصال تو افطار می نمایم.
نذر کرده ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدمها یت نمایم.
پس بیا که نذر خود را ادا کنم.
ای آفتاب عمر!
تا تو بیایی انتظار را قاب میکنم و بر لوح دلم می کوبم. فریاد را حبس می کنم و به سکوت اجازه حضور می دهم.
در نبود تو جام تلخ فراق را سر می کشم و سر به دوش هجران می نهم و برای آمدنت دعا می کنم.
به امید آنروز هزار و صد و هفتادمین شمع را روشن می کنیم و منتظرت می مانیم.
به خدای کعبه می سپارمت و سبد سبد نرگس و یاس تقدیمت میکنم.