حکمت ۳ نهج البلاغه

راهنمای مطالعه

شرح کامل و تحلیلی حکمت سوم نهج‌ البلاغه امام علی علیه‌السلام درباره چهار نقطه ضعف اخلاقی و اجتماعی انسان: بخل، ترس، فقر و غربت فقیر در جامعه. همراه با ترجمه فارسی، متن عربی و منابع معتبر.

حکمت ۳ نهج‌ البلاغه

شناخت ضدّ ارزش‌ها و ضعف‌های اخلاقی

وَ قَالَ (علیه السلام):
«الْبُخْلُ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ.»

امام علی (ع) درود خدا بر او، فرمود:
بخل ننگ است، ترس مایه‌ی نقصان است، تهیدستی انسان زیرک را از بیان حجت و دلیل بازمی‌دارد، و تنگ‌دست در شهر خود نیز بیگانه است.

شرح حکمت ۳ نهج البلاغه

چهار نقطه ضعف اخلاقی و اجتماعی

امام علی(علیه‌السلام) در این گفتار حکیمانه، چهار ضعف بزرگ اخلاقی و اجتماعی را برمی‌شمارد

که هر یک، می‌تواند عزت، شخصیت و کارآمدی انسان را از بین ببرد: بخل، ترس، فقر، و غربت فقیر در جامعه.

۱. بخل؛ ننگ و عار آشکار

«الْبُخْلُ عَارٌ»

بخل به‌معنای امساک و دریغ‌ورزیدن از بخشش نعمتی است که خداوند عطا کرده است. انسان بخیل نه‌تنها از ثروت خود برای یاری دیگران استفاده نمی‌کند، بلکه گاه از هزینه کردن برای نزدیکان خویش نیز خودداری می‌ورزد. امام(ع) می‌فرماید: بخل، ننگ است.
زیرا بخل سه پیامد آشکار دارد:

  1. نفرت عمومی: بخیل از چشم مردم می‌افتد و حتی نزدیکانش از او دوری می‌جویند.
  2. قساوت قلب: ناله‌ی نیازمندان را می‌شنود، اما دلش نرم نمی‌شود.
  3. اختلال اقتصادی و اجتماعی: مالش را می‌انبارد و از گردش سالم اقتصادی بازمی‌دارد.

امام علی(ع) در فرمان مالک اشتر هشدار می‌دهد:

«لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَيَعِدُكَ الْفَقْر.»
(بخیل را در مشورت خود راه مده، که تو را از نیکی بازمی‌دارد و از فقر می‌ترساند.)

در سخنی دیگر از امام رضا(ع) آمده است:

«الْبُخْلُ يُمَزِّقُ الْعِرْضَ.»
(بخل، آبروی انسان را نابود می‌سازد.)

بخل، جامعِ همه‌ی رذائل است و به تعبیر امام علی(ع):

«الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ.»
(بخل، همه‌ی عیب‌های زشت را در خود جمع کرده است.)

۲. ترس؛ عامل سقوط و نقصان

«وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ»

ترس نابجا انسان را از استفاده از استعدادهایش بازمی‌دارد و مانع رشد و پیشرفت می‌شود. ترسو هرگز در میدان‌های علم، عمل یا جهاد، قدمی استوار برنمی‌دارد. او نه کشف تازه‌ای می‌کند، نه پیروزی می‌آورد، و نه به قله‌های انسانیت می‌رسد.
در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است:

«لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً وَلَا حَرِيصاً وَلَا شَحِيحاً.»
(مؤمن، ترسو، حریص یا بخیل نیست.)

ریشه‌ی ترس، سوء‌ظن به خداست؛ مؤمن راستین می‌داند که خداوند وعده‌ی یاری داده است، و همین ایمان، او را در میدان‌های خطر مقاوم می‌سازد.

۳. فقر؛ خاموشی زبانِ زیرکان

«وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ»

امام(ع) در سومین جمله، به تأثیر فقر بر شخصیت انسان اشاره می‌کند. فقر، هرچند گاه ناگزیر است، اما پیامدهایی دارد:

  1. احساس حقارت درونی در فرد فقیر، او را از دفاع از حق خود بازمی‌دارد.
  2. جامعه‌ی دنیاپرست، سخن فقیر را کم‌ارزش می‌شمارد؛ ازاین‌رو فقیر، حتی اگر سخنی بر حق گوید، شنونده‌ای نمی‌یابد.

به همین دلیل در روایات آمده است که فقر در حدّ مرز کفر است، نه برای نکوهش فقیر، بلکه برای هشدار دادن نسبت به مسئولیت اجتماعی در رفع فقر.
در تاریخ، فقیرانی چون ابوذر غفاری نشان دادند که فقر، اگر با ایمان همراه شود، می‌تواند مایه‌ی عزت ابدی گردد.

۴. غربت فقیر در وطن خویش

«وَالْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ»

فقیر، حتی در زادگاه خود غریب است. زیرا دنیاپرستان، دوستی را بر پایه‌ی مال و سود می‌سنجند و از تهیدست دوری می‌کنند. شاعر می‌گوید:

منعم به کوه و دشت و بیابان غریب نیست
هر جا که رفت، خیمه زد و بارگاه ساخت.

و دیگری سروده است:

آن را که بر مراد جهان نیست دسترس
در زاد و بوم خویش غریب است و ناشناس.

در روایات، «مُقِلّ» را کسی دانسته‌اند که در عین تنگدستی، عفت نفس دارد و فقر خویش را آشکار نمی‌سازد.
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است:

«جُهْدُ الْمُقِلِّ؛»
(بهترین صدقه، صدقه‌ی کسی است که کم درآمد است.)

جمع‌بندی

در این حکمت نهج البلاغه، امام علی (ع) چهار ویژگی ویرانگر را معرفی می‌کند:
بخل که ننگ اجتماعی است،
ترس که مانع رشد و شجاعت می‌شود،
فقر که زبان خردمندان را می‌بندد،
و تنگدستی که انسان را در وطن خود بیگانه می‌سازد.
این‌ها هشدارهایی است تا انسان با سخاوت، شجاعت، عزت نفس و قناعت، جایگاه حقیقی خود را در جامعه حفظ کند.

واتساپ
تلگرام
توییتر
پرینت
ایمیل

دیدگاهتان را بنویسید

− 6 = 1